شب مهتابی

شعرحافظ،فال حافظ

    نظر

فال حافظ شعر حافظ دیوان حافظ

 

امروز سه شنبه بود یه فال حافظ گرفتم به این نیت

براتون گذاشتم تا بخونین

امیدوارم خوشتون بیاد

 

 

ای غایب از نظر به خدا می سپارمت

جانم بسوختی و به دل دوست دارمت

تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک

باور مکن که دست ز دامن بدارمت

محراب ابرویت بنما تا سحرگهی

دست دعا برآرم و در گردن آرمت

گر بایدم شدن سوی هاروت بابلی

صد گونه جادویی بکنم تا بیارمت

خواهم که پیش میرمت ای بی وفا طبیب

بیمار بازپرس که در انتظارمت

صد جوی آب بسته ام از دیده بر کنار

بر بوی تخم مهر که در دل بکارمت

خونم بریخت و از غم عشقم خلاص داد

منت پذیر غمزه خنجر گذارمت

می گریم و مرادم از این سیل اشکبار

تخم محبت است که در دل بکارمت

بارم ده از کرم سوی خود تا به سوز دل

در پای دم به دم گهر از دیده بارمت

حافظ شراب و شاهد و رندی نه وضع توست

فی الجمله می کنی و فرو می گذارمت



120 قانون جهانی موفقیت و کامیابی درزندگی

    نظر
120قانون جهانی موفقیت ازنگاه برایان تریسی

دوستان امروز به معرفی کتابی می پردازیم که در زندگی خودم خیلی تاثیر مثبت داشته...این کتاب جزو معدود کتب ناب روانشناسیه که درزندگی خیلی به درد میخوره..

مطالعه این کتاب اثر برایان تریسی رو به همه شما دوستان توصیه میکنم برای بهتر زندگی کردن و غلبه بر ناملایمات.

امیدوارم خوشتون بیاد

120 قانون طلایی موفقیت

در زیر به شرح مختصری از این 120 مورد می پردازیم:

 

1- قانون علت و معلول

هر چیز به دلیلی رخ می دهد. برای هر علتی معلولی هست، و برای هر معلولی علت یا علت های بخصوصی وجود دارد، چه از آنها اطلاع داشته باشید چه نداشته باشید. چیزی به اسم اتفاق وجود ندارد.

2- قانون ذهن

همه ی علت ها و معلول ها ذهنی هستند. افکار شما تبدیل به واقعیت می شوند. افکار شما آفریننده اند. شما تبدیل به همان چیزی می شوید که درباره ی آن بیشتر فکر می کنید.
همیشه درباره ی چیز هایی فکر کنید که واقعا طالب آن هستید و از فکر کردن درباره ی چیزهایی که خواستار آن نیستید اجتناب کنید.

3- قانون عینیت یافتن ذهنیات

دنیای پیرامون شما تجلی فیزیکی دنیای درون شماست. کار اصلی شما در زندگی این است که زندگی مورد علاقه ی خود را در درون خود خلق کنید.
زندگی ایده آل خود را با تمام جزئیات آن مجسم کنید و این تصویر ذهنی را تا زمانی که در دنیای پیرامون شما تحقق پیدا کند حفظ کنید.

4- قانون رابطه ی مستقیم

زندگی بیرون شما بازتاب زندگی درونی شماست. بین طرز فکر و احساسات درونی شما از یک طرف و عملکرد و تجارب بیرونی شما از طرف دیگر رابطه مستقیم وجود دارد.

5- قانون باور

هر چیزی را که عمیقا باور داشته باشید برایتان به واقعیت بدل می شود. شما آنچه را که می بینید باور نمی کنید بلکه آن چیزی را می بینید که قبلا به عنوان یک باور انتخاب کرده اید. پس باید :
- باور های محدود کننده ای را که مانع موفقیت شما هستند شناسایی کنید.
- آنها را از بین ببرید.

6- قانون ارزش ها

نحوه ی عملکرد شما همیشه با زیربنایی ترین ارزش ها و اعتقادات شما هماهنگ است.
آنچه براستی ارزش هایی را که واقعا به آن اعتقاد دارید بیان می کند ادعاهای شما نیست بلکه گفته ها، اعمال و انتخاب های شما به ویژه در هنگام ناراحتی و عصبانیت است.

7- قانون انگیزه

هر چه می گویید یا انجام می دهید از تمایلات درونی، خواسته ها و غرایز شما سرچشمه می گیرد. این کار ممکن است بصورت خودآگاه و ناخودآگاه انجام شود.
رمز موفقیت دو چیز است :
- تعیین اهداف و برنامه ریزی برای آنها.
- مشخص کردن انگیزه ها.

8- قانون فعالیت ذهن ناخودآگاه

ذهن ناخودآگاه شما موجب می شود همه ی گفته ها و اعمالتان مطابق با الگویی انجام پذیرد که با تصویر ذهنی و باورهای زیر بنایی شما هماهنگ است.
ذهن ناخودآگاه شما بسته به اینکه چگونه آنرا برنامه ریزی کنید می تواند شما را به پیش ببرد و یا از پیشرفت باز دارد.

9- قانون انتظارات

اگر با اعتماد به نفس انتظار وقوع چیزی را داشته باشید در جهان پیرامورتان امکان وقوع پیدا می کند.
شما همیشه هماهنگ با انتظاراتتان عمل می کنید و انتظارات شما بر رفتار و طرز برخورد اطرافیانتان تاثیر می گذارد.

10- قانون تمرکز

هر چیزی که ذهن خود را به آن مشغول سازید در زندگی واقعیت پیدا می کند.
هر چیزی که روی آن تمرکز کنید و مرتبا به آن فکر کنید در زندگی واقعی شکل می گیرد و گسترش پیدا می کند. بنابراین باید فکر خود را بر چیزهایی متمرکز کنید که در زندگی واقعا طالب آن هستید.

11- قانون عادت

حداقل 95% از کارهایی که انجام می دهید از روی عادت است، خواه عادت های مفید و خواه عادت های مضر.
شما می توانید عادت هایی را که موفقیتتان را تضمین می کند در خود پرورش دهید. به این صورت که تا هنگامی که رفتار مورد نظر به صورت اتوماتیک و غیر ارادی انجام نشوند تمرین و تکرار آگاهانه و مدام آنرا ادامه دهید.

عکس دختر سیاوش اکبرپور و قلعه نوعی درضیافت استقلالیها

    نظر

عکس دختر سیاوش اکبرپور و قلعه نوعی درضیافت استقلالیها

آقای قلعه نوعی به این چشمان معصوم خوب نگاه کن

تو مدیون تموم نگاههای آبی هستی

سعی کن حق آبی ها را خوب ادا کنی

تو به همه ی هواداران استقلال قول دادی

یادت باشه پاروی قولت نذاری

عکس دخترنازاکبرپور درآغوش قلعه نوعی مربی استقلال


طنز صف سبدکالا ولی از نگاه تلخ و واقع بینانه

    نظر

طنز صف سبدکالا ولی از نگاه تلخ و واقع بینانه

طنز/ سبد کالا

اندر حکایت صفهای طویلی که واسه سبدکالا کشته و زخمی و کور و کر و چلاق هم عاید ملت بزرگوار ایران کرد دیشب یه آقایی میگن قضاوتش اینجوری بوده:

اونایی که تاحالا سبدکالا را هنوز نگرفتن یعنی اصلا" به سبدکالا احتیاج ندارن

یکی به این آقایون که همش بار از روی دوش مردم برمیدارن نیست بفهمونه که این چه سبدکالاییه که تا میری بگیری بعد سه ساعت گذشتن از صف های اونچنونی یا تخم مرغش تموم شده یا برنجش ته کشیده یا بجای تخم مرغ ماکارونی میدن؟ یا اصلا" پرداخت کننده قهرکرده و دکه رو جمع کرده رفته دددددد؟هان؟

واقعا" که دست شما درد نکنه که یه سبدکالا دادین هشتادوپنج هزارتومن

یه سطل ماست هزارتومن رفت روش

یه کیلو تخم مرغ هزار

یه کیلو پنیر ...

یه دوستی نیشسته بود حساب کرده بود که از گرون شدن این اقلام در سبدکالای خرید هفتگی مردم ماهانه دویست هزار تومن ضرر عایدش شده

حالا واقعا" منت هم داره این کارای خیری که بعضیها واسه مردم ازجان گذشته ایستاده درصف سبدکالا انجام میدن؟

شما بگین...

تازه الان مفهوم اون اس ام اس های طنز خالقزی رو که زمونی برامون میومد که

تو جیب مارو نزن....پیشکش....رو می فهمیم

کاشکی روزکاری که داریم از اینی که هست بدتر نشه خدایا...

کاشکی


عشق یا جنون ؟عشق رابا جنون اشتباه نگیریم

    نظر

 

عشق یا جنون ؟عشق رابا جنون اشتباه نگیریم

دوستان سلام...

دیشب یکی از بچه ها و رفقا یه کلیپی روی توی گوشیش نشونم داد که واقعا" متأثرم کرد

عاقبت نافرجام یک عشق خیالی و رویایی و درعین حال غیر واقعی...

پسری که خیلی ناجوانمردانه اسید می پاشه روی صورت معشوقه اش برای اینکه با کسی که فکرمیکنه خوشبختش میکنه میخاد ازدواج کنه.

ازاین ماجراهای تأسف بار بارها هممون هم دیدیم هم شنیدیم ولی کی میخاد آخر این قضیه ها باشه خدا میدونه

پسری که روی عشق معشوقه اش قداره می کشه

پسری که بخاطر اینکه به معشوقه اش نمیرسه خودکشی میکنه

دختری که برای انتقام از خیانت عاشقش میره اسیر دام هایی میشه که آخرش مرگه فقط

و کسی که بخاطر اثبات عشق عاشقشو مجبور به هر کاری میکنه

حتی جنایت و قتل

نمیدونم چرا ما ایرونی ها هیچوقت زبون هم رو نمی فهمیم...زبون دل هامونو نمی فهمیم...همو درک نمیکنیم...عشق رو درک نمی کنیم...زندگی رو درک نمی کنیم...خدا رو درک نمی کنیم؟!!!!!! چرا؟

چرا معنی عشق رو با "جنون " عوضی گرفتیم؟

چطور دلمون میاد به خودمون بگیم عاشق؟ بعد چشمامونو ببندیم و هر بلایی که دوست داریم ناجوونمردانه سر عشقمون بیاریم؟!؟ چه جوری؟

چرا همش می زنیم به بیراهه ای که جز ندامت و پشیمونی آخرش چیزی عایدمون نمیشه؟ چرا؟

دلم میخاست داستانی ساخته می شد از عاشقی لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد

کاشکی عاشقای امروزی ما اونروزی بودن...کاشکی عاشقامون..معشوقه هامون افسانه ای بودن...اما بودن

بخدا دل زمونه هم از قحطی همچین عاشق و معشوقایی خونه...

یه داستان در ادامه مطلب هست...پیشنهاد میکنم حتما" بخونین ..بد نیست


دختران ساپورت پوش خارجی درعکسی جنجالی بارضاعطاران

    نظر

دختران ساپورت پوش خارجی درعکسی جنجالی بارضاعطاران

همیشه از خودم می پرسیدم کی باب این ساپورت ها رو باب کرده و کی این مدل رو به بازار ما آورده؟ مدلی که این روزها متاسفانه شده اولین گزینه خرید خانمهای ایرونی...مدلی که اصلا" باشئونات اسلامی سازگار و با فرهنگ ما مانوس و زیبنده نیست.

تا اینکه چندروز پیش ناخواسته پام به سایتی باز شد که توسط تبلیغ پاپ آپ بهش هدایت شدم( تبلیغی که متاسفانه بازدیدکننده رو ناچارا" و اجباری به سمت خودشون هدایت میکنن و همه جور مطلب و نوشته ای رو توی صفحاتشون نمایش میدن و این فقط بخاطربالابردن آمار وبسایت خودشونه وبالابردن رنکینگ نه چیزدیگه اما به چه قیمتی؟!)

اونم این عکس رو نمایش میداد که الگوهای فرهنگی ما و اشخاصی نظیر رضاعطاران که خودشون همه رو سوژه طنز رسانه ها میکنن توش نقش اول رو بازی میکنن.

اینا شدن الگوهای فرهنگی کشور ما...

اما یکی نیست به اینا بگه شما که حسرت عکس گرفتن با دخترای ساپورت پوش اروپایی رو داری بیا الان خودت وضع جامعه مارو ببین

همین طرف هم ساپورت پوش هست که باهاش عکس یادگاری بگیری

کاشکی ما ایرونی ها اینقدر کشته و مرده ی فرهنگ غربی ها نبودیم

کاش قدرومنزلت خودمون رو اونجوری که واقعا" هست میدونستیم.

کاش اینقدر اتو دست اونطرف آبیا نمیدادیم که بگن ایرونی ها عقده ای آزادی هستن

یکی نیست بگه شما که باشعار آزادی خودتونو اسیر فرهنگ غربی کردین یه عمره چه لذتی عایدتون شده جز بی فرهنگی وبدحجابی و فساد و انزوا و تنهایی و ... معذرت میخام قصد توهین به شخصی رو ندارم و روی صحبتم بیشتر بااوناییه که ادعای همه چی میکنن ولی خودشون از درون خالی هستن.

این که من توی فلان کشوربیگانه زندگی میکنم افتخار برای من نیست...اینکه اون کشور امکانات خوبی داره..مردمش به رفاه و راحتی هستن هنر من نیست. هنر من اینه که واسه ساختن کشور چیکار کردم ؟ چه قدم مثبتی برداشتم برای ایرانی که دم از دوست داشتنشو میزنم؟

کاشکی بجای تخریب ایران و ایرانی یه کمی یاد میگرفتیم دستامون بذاریم توی دست هم...فکرامونو بریزیم روی هم و برای آبادی وطنمون بکوشیم و اینقدر آب به آسیاب دشمنان نریزیم

رضا عطاران در کنار دختران جنجالی اروپایی در جشنواره کن فرانسه

رضا عطاران در کنار دختران جنجالی اروپایی +عکس


عاشقانه ی عاشقانه

    نظر

ردا روز تولدمه

منتظرم تبریک ها رو بشنوم

اما نمیدونم آیا کسی یادش هست؟

 

تنها برای کسی عاشقانه بمیر که میدونی یه عمری به پات عاشقونه می مونه

نه کسی که یه روز هست و روز دیگه معلوم نیست دلش پیش کی زمینگیره...

فقط اونی لایق عشقه که تا همیشه وفادارت می مونه

نه کسی که هر لحظه امکان داره تو رو با همه ی ادعاهاش با دیگری معاوضه کنه...


داستان زن و شیطان

    نظر

 

داستان زن و شیطان

تصاویر جالب و متحرک از زنان در دنیای مد!

 

زن به شیطان گفت : آیا آن مرد خیاط را می بینی ؟

میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را

طلاق دهد ؟

شیطان گفت : آری و این کار بسیار آسان است

پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی می کرد او را وسوسه کند اما مرد خیاط همسرش را بسیار دوست داشت و اصلا به طلاق فکر هم نمی کرد

پس شیطان برگشت و به شکست خود در مقابل مرد خیاط اعتراف کرد

سپس زن گفت : اکنون آنچه اتفاق می افتد ببین و تماشا کن

زن به طرف مرد خیاط رفت و به او گفت :

چند متری از این پارچه ی زیبا میخواهم پسرم میخواهد آن را به معشوقه اش هدیه دهد پس خیاط پارچه را به زن داد

سپس آن زن رفت به خانه مرد خیاط و در زد و زن خیاط در را باز کرد وآن زن به او گفت : اگر ممکن است میخواهم وارد خانه تان شوم برای ادای نماز ، و زن خیاط گفت :بفرمایید،خوش آمدید

و آن زن پس از آنکه نمازش تمام شد آن پارچه را پشت در اتاق گذاشت بدون آنکه زن خیاط متوجه شود و سپس از خانه خارج شد

و هنگامی که مرد خیاط به خانه برگشت آن پارچه را دید و فورا داستان آن زن و معشوقه ی پسرش را به یاد آورد و همسرش را همان موقع طلاق داد

سپس شیطان گفت : اکنون من به کید و مکر زنان اعتراف می کنم

و آن زن گفت :کمی صبر کن

نظرت چیست اگر مرد خیاط و همسرش را به همدیگر بازگردانم؟؟؟!!!

شیطان با تعجب گفت : چگونه ؟؟؟

آن زن روز بعدش رفت پیش خیاط و به او گفت

همان پارچه ی زیبایی را که دیروز از شما خریدم یکی دیگر میخواهم برای اینکه دیروز رفتم به

خانه ی یک زنی محترم برای ادای نمازو آن پارچه را آنجا فراموش کردم

و خجالت کشیدم دوباره بروم و پارچه را از او بگیرم

و اینجا مرد خیاط رفت و از همسرش عذرخواهی کرد و او را برگرداند به خانه اش.

و الان شیطان در بیمارستان روانی به سر میبرد

و اطلاعات دیگری از شیطان نداریم