شعر طنز برای سال نو
اسماعیل تقوایی
وقتی بگوش ما میاد صدای پای سال نو
خانمهای خونه میرن پیشواز سال جلو جلو
به این بهونه روزها خونه تکونی می کنن
حتی خانمهای مسن یاد جوونی می کنن
دست به کمر می زنن وبه مرداشون دستور میدن
دستوراشون یکی که نیست،دستور جور واجور میدن
مردای بیچاره باید بشورن وجارو کنن
آب وکفو از روی فرشای خونه پارو کنن
دیوارهارو تمیز کنن،خونه رو گردگیری کنن
از زور کار تو جوونی هی احساس پیری کنن
برا همینه ته سال ،مردارو غمگین می بینی
سگرمه های توهم واخمای سنگین می بینی
من نمیدونم عیالا پس اینجا هستن چیکاره
اینهمه کار می کنبم وباز به ما میگن بیکاره
ای خدا میشه سال نو خونه تکونی نباشه
تا لب مردا دوباره به خنده وشوخی واشه